بیش از ۸۰ سال پیش محققان هاروارد تصمیم گرفتند به این سوال پاسخ دهند: چه چیزی زندگی خوب را ایجاد میکند؟ آنها صدها نفر از شرکتکنندگان را که با طیف گستردهای از مصاحبهها، پرسشنامهها، اندازهگیریهای فیزیکی و اندازهگیریهای گسترده فیزیولوژیکی موافقت کردند، انتخاب نمودند و علی رغم بسیاری از موانع، هر سال دادههای جدید را جمع آوری کردند.
این مطالعه زندگی دو گروه از مردان را مورد بررسی قرار داد. گروه اول در زمان شروع مطالعه در سال دوم دانشگاه هاروارد بودند. گروه دوم گروهی از پسران فقیرترین محله بوستون را شامل میشدند که اغلب آنها از خانوادههای مشکل دار و محروم بودند. پس از ۸۰ سال جمع آوری و تجزیه و تحلیل دادهها ، چه درسهایی میتوان از زندگی این افراد گرفت؟ آیا از این درسها میتوان برای تصمیمگیری بهتر استفاده کرد؟
چه یک زندگی خوب را میسازد؟
مطالعه گرانت که به عنوان مطالعه هاروارد در مورد رشد بزرگسالان نیز شناخته میشود، یکی از جامعترین مطالعاتی است که تاکنون انجام شده است. محققان میخواستند به یک سوال به ظاهر ساده پاسخ دهند اما این سوال ساده البته که بسیار پیچیده از آب درآمد!
برای یافتن پاسخ، آنها طی دههها صدها مرد را بر اساس فارغالتحصیلی دانشگاه، ازدواج، جنگ، والدین، بحرانهای زندگی و پیری دنبال کرده و طیف گستردهای از دادهها را در مورد سلامت جسمی و روانی این مردان جمع آوری کردهاند. دکتر آرلی بوک پزشک هاروارد، در دوران رکود بزرگ این پروژه را در سال ۱۹۳۸ با حامی بزرگ خود فروشگاه W.T. Grant آغاز کرد. این کار با ۲۶۸ مردی که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۴ در دانشگاه هاروارد تحصیل میکردند، آغاز شد. اما متاسفانه مانند اکثر مطالعات طولی اشتیاق پس از انفجار اولیه هیجان کاهش یافت.
گرانت پس از یک دهه بودجه مطالعه را متوقف کرد در اواسط دهه ۱۹۵۰ اما این مطالعه دوباره حمایت شد. گروهی از محققان به سرپرستی چارلز مک آرتور این موضوع را زنده نگه داشتند و حداقل هر دو سال یکبار پرسشنامه برای شرکتکنندگان ارسال میکردند. بودجه از گروههای مختلف اعم از بنیاد راکفلر گرفته تا شرکت سیگار فیلیپ موریس تامین میشد.
از گروه اصلی هاروارد، تنها ۱۹ نفر هنوز زنده هستند که همگی در اواسط دهه ۹۰ زندگی خود هستند. در میان افراد گروه اصلی رئیس جمهور جان اف کندی و سردبیر پیشین واشنگتنپست بن بردلی بودند. (زنان در مطالعه اصلی نبودند زیرا آن زمان در دانشکده تنها مردان حضور داشتند). علاوه بر این دانشمندان سرانجام تحقیقات خود را گسترش دادند و فرزندان این افراد را که اکنون ۱۳۰۰ نفر در سنین ۵۰ و ۶۰ سالگی هستند، به مطالعات خود اضافه کردند تا دریابند که چگونه تجربیات اولیه زندگی بر سلامتی و پیری در طول زمان تاثیر میگذارد. در طی دهههای گذشته گروههای کنترل گسترش یافتهاند. در دهه ۱۹۷۰ ۴۵۶ نفر از ساکنان شهر بوستون به عنوان بخشی از مطالعه گلوک انتخاب شدند که ۴۰ نفر از آنها هنوز زنده هستند. بیش از یک دهه پیش محققان همسران این افراد را نیز به مطالعات گرانت و گلوک اضافه کردند.
شرکتکنندگان در این تحقیق موفقیت شخصی و شغلی قابل توجه، فاجعه و دلشکستگی و همه چیز را در این بین مشاهده کردند. با مقایسه دادهها با نتایج آیا درسهای روشنی وجود دارد که بتواند به همه ما کمک کند زندگی خوبی داشته باشیم و تصمیمات بهینه بگیریم؟
در اینجا ۳ نتیجه اصلی از این مطالعه را بررسی خواهیم کرد:
۱. موفقیت از قوس زندگی افراد دیده میشود، بنابراین طولانی مدت فکر کنید.
جوشوا شنک، روزنامه نگار از آتلانتیک و یکی از اولین محققانی که آرشیو این مطالعه را بررسی کرده است، میگوید: «نگاهی اجمالی به هر لحظه از زندگی میتواند بسیار گمراه کننده باشد.» (مقاله جوشوا شنک در مورد آرشیو مطالعه گرانت، چه چیزی باعث خوشحالی ما میشود؟ را می توانید در اینجا بخوانید).
برخی از مردان کار خود را با خوشحالی و سازگاری شروع کردند اما در نهایت تنها و غمگین مردند. و دیگران با چشماندازهای بسیار ناراحتکنندهای برای موفقیت کار خود را آغاز کردند اما در نهایت زندگی خوب و راضیکنندهای داشتند. بنابراین برای پاسخ به این سوال که چه چیزی باعث یک زندگی خوب میشود، ضروری است که به کل تصویر نگاه کنید.
زندگی مردان زیر را به عنوان نمونههای خارق العاده در نظر بگیرید:
به نظر میرسید مردی به نام جان هاینز در تمام دوران کودکی و سالهای حضور در هاروارد درخشش داشته است. کارکنان مطالعه گرانت به موارد زیر اشاره کردهاند: «شاید بیشتر از هر پسر دیگری که در این مطالعه بوده است، شرکتکننده زیر ویژگیهای یک شخصیت برتر را نشان می دهد: ثبات، هوش، قضاوت خوب، سلامتی، هدف عالی و آرمانگرایی. اما پس از آن زندگی او چرخشی به ظاهر غیرقابل توصیف کرد. او ازدواج کرد، در خارج از کشور شغل گرفت و سیگار و مشروبات الکلی را شروع کرد. او با دختری که درمانگرش روان پریش میدانست، رابطه داشت و ناگهان بر اثر بیماری در ۳۰ سالگی درگذشت.
از طرف دیگر شخصی به نام گادفری مینوت کامیل، با چشم انداز نسبتاً تاریک رضایت از زندگی وارد مطالعه شد: او از نظر ثباتِ آینده از همه افراد پایینترین رتبه را داشت و قبلاً اقدام به خودکشی کرده بود. او در یک محیط وحشتناک بزرگ شده بود و تا ۶ سالگی وعدههای غذایی را به تنهایی میخورد و سالها درد و بیمهری او را آزار میداد. اما در سن ۳۵ سالگی آنچه او بیداری معنوی نامید، روانپزشک شد و درد خود را به ابزاری برای خدمت به دیگران تبدیل کرد. در پایان زندگی او یکی از خوشبخت ترین مردان مطالعه بود.
اینها تنها چند نمونه از موارد متعددی است که نشان میدهد چگونه «یک نگاه اجمالی به هر لحظه از زندگی می تواند به شدت گمراه کننده باشد». موفقیت از منظر وسیع یک زندگی کل دیده میشود نه از هر لحظه یا دستاورد خاصی.
اما درسی که می توانیم یاد بگیریم چیست؟ درس اصلی این است که بلند مدت فکر کنیم و با در نظر گرفتن این دیدگاه تصمیم بگیریم. ۵، ۱۰ سال دیگر چه اهمیتی خواهد داشت؟ هنگامی که شما بر اساس معیارهای کوتاه مدت تصمیم میگیرید، پس جزر و مد زندگی میتواند به سرعت تغییر کند. توسعه توانایی شما برای تفکر طولانی مدت، اتصال گزینههای روزانه خود با یک هدف و چشمانداز کلیدی نکته اصلی است.
۲. هوش هیجانی برای زندگی خوب کلیدی است.
برای موفقیت در طول یک زندگی کامل فرد ناگزیر با ناکامیها، کشمکشها و دردها روبرو خواهد شد. دکتر وایلانت مدیر باسابقه این مطالعه، انرژی خود را بر نحوه پاسخگویی افراد (و میزان موثر بودن آن) به مشکلات زندگی متمرکز کرد. وی مهارتهایی را که فرد برای مقابله با این شکستها استفاده میکند «سازگاری» خواند و آنها تا حد زیادی تعیین میکردند که مردان چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی با موفقیت پیر میشوند.
در مصاحبهای وایلانت این دفاعیات را شبیه به فرآیندهای اساسی بیولوژیکی توصیف کرد. وقتی دستمان را میبُریم، خون ما لخته میشود. به همین ترتیب وقتی با چالشی بزرگ یا کوچک روبرو میشویم (مرگ یکی از عزیزان یا اختلاف در محل کار) این مکانیسمهای مقابلهای ما را از طریق شرایط عاطفی راهنمایی میکنند. اما دقیقاً مانند انعقاد خون میتواند ما را از خونریزی تا حد مرگ نجات دهد و یا یک رگ را مسدود کرده و با حمله قلبی ما را بکشد، دفاعهایی که به کار میگیریم می توانند ما را نجات دهند یا به آستانه مرگ برسانند.
وایلانت لیستی از سالمترین سازگاریها را به دست آورد که آن را ارکان یک زندگی خوب و شاد میداند که تقریباً با مهارتهای هوش هیجانی منطبق هستند. این لیست شامل موارد زیر میشود:
نوع دوستی
تعهدی به بهزیستی دیگران است که از طریق تقویت مهارت همدلی به دست میآید. همدلی به معنای شناخت و پاسخ مناسب به احساسات دیگران است. با تمرین فعالانه همدلی، افراد قادر به تعمیق روابط خود با دیگران میشوند. همدلی این توانایی است که خود را جای دیگران بگذارید و احساس او را درک کنید. این یک توانایی قابل توجه و یک فرصت برای ایجاد یک ارتباط عاطفی است که بینش و اعتماد را تقویت کرده و به ما کمک میکند مشکلات را با هم حل کنیم.
پیش بینی
ایجاد احساس نسبت به نتایج مثبت که نوعی تمرین خوشبینی است. تمرین خوشبینی به معنای ایجاد نگاهی عملی و فعالانه نسبت به مشکلات همراه با امید و امکان حل آنها است. با این دیدگاه افراد گزینههای جدیدی ایجاد میکنند، راهحلهایی برای مشکلات «غیرقابل حل» ابداع میکنند، از سلامتی بیشتری برخوردار هستند، در کار بهتر عمل میکنند و از مقاومت بیشتری برخوردار هستند. تمرین خوش بینی به افراد کمک میکند تا واکنشهای خود را در اختیار بگیرند.
سرکوب
تصمیمی آگاهانه برای به تعویق انداختن تصمیم. این رفتار با استفاده از تفکر نتیجهگرایانه و تا حدی شناخت الگوها انجام میشود.
تفکر نتیجهگرایانه به معنای ارزیابی هزینهها و مزایای انتخابهای خود است. با مکث، ارزیابی و پاسخگویی به جای واکنش خودکار، میتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم و زندگی خوب و معنادارتری داشته باشیم.
شناخت الگوها نیز به معنای شناخت واکنشها و رفتارهای تکرار شونده است. بعضی اوقات افراد موقعیتهای جدید را ارزیابی میکنند و با دقت و تأمل پاسخ میدهند اما اغلب به صورت خودکار و ناخودآگاه بر اساس عادت واکنش نشان میدهند. شناخت الگوها کمک میکند واکنش های خود را ردیابی و کنترل کنیم و این یک گام اساسی برای مدیریت آنها و دستیابی به زندگی خوب است.
تعالی
یافتن راههایی برای بیان احساساتی که رشد و تصمیمگیری خوب را تقویت میکنند. این روش از راه هدایت احساسات و دنبال کردن اهداف عالی پیش میرود.
هدایت احساسات به معنای ارزیابی، مهار و تبدیل احساسات به عنوان یک منبع استراتژیک است. با یادگیری تبدیل احساسات به عنوان یک منبع استراتژیک میتوانیم آگاه، متعادل و هدفمندتر شویم. به جای اینکه احساسات را به عنوان عاملی ناخوشایند که باید آن را سرکوب کنیم، در نظر بگیریم، میتوانیم همه احساسات خود را حتی احساساتی مانند خشم را به چالش بکشیم و به عنوان دادههای بسیار ارزشمندی بدانیم که به ما کمک میکند بهترین فرد خود باشیم.
دنبال کردن اهداف عالی به معنای ارتباط انتخابهای روزمره با هدف اصلی افراد است. داشتن یک هدف روشن کمک میکند تا افراد روی مهمترین موارد تمرکز کنند و به قدرت و پتانسیل کامل خود دسترسی پیدا کنند. وقتی افراد میدانند که حتی کوچکترین اقدامات آنها به آینده مورد نظرشان کمک میکند، حتی پیش پا افتادهترین اقدامات نیز حس هدف و نشاط را به به آنها منتقل میکند.
شوخ طبعی
از طریق خودآگاهی بدست میآید. این توانایی درک زمینههای مختلفی است که شما را در زندگی شاد میکند و موضوعاتی است که شما را خوشحال نمیکند. خودآگاه شدن درک خود و محدودیتهای خود است. سه دلیل مهم برای درک خودآگاهی وجود دارد:
۱. زندگی خود را متفاوت و دقیقتر میبینید: خودآگاهی به شما امکان میدهد زندگی خود را از طریق لنزها، چشماندازها و امکانات مختلف ببینید. این مجال فرصتی است برای ارزیابی آنچه باید تغییر کند، عادات جدیدی که باید شکل بگیرد و رویاهای نهایی که واقعاً برای زندگی خود میبینید. هرچه از هوشیاری و ضمیر ناخودآگاه خود آگاهی بیشتری داشته باشید، بیشتر میدانید که واقعاً چه احساسی نسبت به خود دارید. دانستن این موارد شما را به دستیابی به اهدافی سوق میدهد که در غیر اینصورت فقط رویای آنها را داشتهاید.
۲. دنیای اطراف خود را بهتر درک میکنید: در کنار دیدن زندگی به گونه ای متفاوت، خودآگاهی به شما قدرت میدهد تا دیگران و دنیای اطراف خود را متفاوت ببینید. شما احساسات، سناریوها و تجربیات مختلف را از طریق یک فیلتر سالم پردازش میکنید. به یک شخص فهمیده و خوش روتر تبدیل میشوید. درک بهتر به شما فضای بیشتری میدهد تا به خود و دیگران سخت نگیرید. با شروع عادتهای جدید، شما به طور خودکار شروع به انتخاب میکنید تا نکات مثبت را در همه موارد مشاهده کنید. این دیدگاه جدید در نهایت منجر به سفری به سوی خوشبختی و زندگی خوب میشود.
۳. آرامش درونی پیدا میکنید: با خود آگاهی، نگرش و دیدگاه شما به مرور روشن میشود. هرچه بیشتر خودآگاهی را تمرین کرده و از آن استقبال کنید، دیدگاه شما بیشتر تغییر خواهد کرد. با دید واضح تر بهتر است کارهایی را که انجام میدهید، پردازش کنید. شما چیزهای خوب را میبینید و روی موضوعات منفی تمرکز نمیکنید. خوشبختی فقط اتفاق نمیافتد، بلکه انتخاب میشود. با انتخاب خودآگاهی، با آنچه در زندگی شما اتفاق میافتد، آرامشی درونی پیدا میکنید.
این مهارتها نه تنها مردان موفق را از افراد کمتر موفق جدا میکند بلکه در طول زندگی مردان نیز تغییر میکند. بسیاری از مردان پس از سالها حتی دهها سال عمل ناسالم «سازگاری» های سالم پیدا کردند. این امر با شواهد فزایندهای مبنی بر آموختن مهارتهای هوش هیجانی در هر سنی مطابقت دارد.
به طور کلی مطالعه گرانت ۳ جنبه مختلف از هوش هیجانی را برجسته میکند که توسط سایر تحقیقات پشتیبانی شده است:
۱. هوش هیجانی با موفقیت شخصی و شغلی ارتباط زیادی دارد.
۲. مهارتهای هوش هیجانی قابل یادگیری و اندازه گیری هستند.
۳- هوش هیجانی با افزایش سن تمایل به افزایش دارد اگرچه این همبستگی اندک است.
از طریق این صفحه به صورت آنلاین میزان هوش هیجانی خود را بسنجید.
۳. روابط، روابط، روابط
وقتی مطالعه شروع شد هیچ کس به همدلی یا دلبستگی اهمیت نمیداد. اما کلید اصلی پیری سالم، روابط است، روابط نزدیک. دادهها نشان میدهد رابطه نزدیک همان چیزی است که مردم را در طول زندگی خوشحال میکند. این مطالعه نشان داد که روابط قوی، قویترین پیشبینیکننده رضایت از زندگی خوب و شاد هستند و نسبت به طبقه اجتماعی، ثروت، شهرت، ضریب هوشی یا حتی ژن افراد جایگاه بسیار بالاتری دارند.
و روابط قوی نه تنها با شادی بلکه با سلامت جسمی، طول عمر و موفقیت مالی نیز ارتباط دارد.
رابرت والدینگر استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد که مدیر فعلی این تحقیق است، میگوید: «یافته واقعاً شگفت آور این است که روابط ما و میزان خوشبختی ما در روابط، تاثیر زیادی بر سلامتی ما دارد. روابط قوی در به تاخیر انداختن مشکلات روانی و جسمی کمک میکند. مراقبت از بدن مهم است اما گرایش به روابط نیز نوعی مراقبت از خود است».
این افشاگری را می توان از دو جهت مثبت و منفی مشاهده کرد. به این معنی که اگرچه به نظر میرسد ارتباط قوی ما را در برابر سرفه و سرماخوردگی زندگی روزمره محافظت میکند اما کمبود این رابطه نیز کشنده است. والدینگر می گوید: «تنهایی می کشد. این به اندازه سیگار کشیدن یا اعتیاد به الکل قدرتمند است».
روابط علاوه بر رضایت از زندگی و سلامت جسمی، موفقیت مالی شخص را نیز تا حد زیادی تعیین میکند. گرمی روابط بسیار با موفقیت مالی ارتباط داشت حتی بیش از هوش شناختی. بین حداکثر درآمد کسب شده بین کسانی که ضریب هوشی آنها در حدود ۱۱۰ است در مقابل کسانی که ضریب هوشی آنها بالاتر از ۱۵۰ است تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما کسانی که در اندازه گیری «روابط گرم» بالاترین امتیاز را کسب کردهاند در اوج درآمد خود به طور قابل توجهی بیشتر از دیگران درآمد داشتهاند.
- از طریق این لینک در وبسایت دانشکده پزشکی هاروارد میتوانید به روز رسانی نتایج مربوط به مطالعه نسل دوم این پژوهش را دنبال کنید.