همه ما وقتی بچه بودیم، حداقل یک بار برای کارهای خوبی که انجام دادیم مانند درس خواندن، مرتب کردن اتاقمان و… از پدر یا مادر، پاداش و جایزه گرفتهایم. اما تا به حال فکر کردهاید که این پاداشها میتوانند اثر معکوس داشته باشند؟
حقیقت آن است که در برخی از موقعیتها، پاداشهای بیرونی باعث میشوند که انگیزه افراد برای انجام کاری که برای آن پاداش دریافت میکنند، کمتر شود. به این حالت در روانشناسی توجیه اضافی یا overjustification effect گفته میشود. البته در برخی منابع با عنوان «توجیه افراطی» یا «توجیه بیش از حد» نیز از آن یاد میشود.
موقعیتی را تصور کنید که مرد نابینایی برای رد شدن از خیابان به کمک شما احتیاج دارد و شما به او کمک میکنید، حال اگر مرد نابینا در ازای کمکی که به او کردید، به شما پولی پرداخت کند، انگیزهتان برای کمک به سایر افراد، بیشتر میشود؟ جواب این سوال قطعا منفی است و حتی ممکن است از این کار ناراحت شوید؛ زیرا کمک شما انگیزه درونی و اخلاقی داشته است که مرد نابینا آن را با تشویق بیرونی، توجیه کرده است.
اگر هنوز اثر توجیه اضافی را متوجه نشدید، نگران نباشید؛ زیرا در این مقاله قصد داریم با ریشه و مفهوم این کلمه بیشتر آشنا شویم، با ذکر چند مثال، توجیه اضافی را به طور کامل توضیح دهیم و از راههای مقابله با آن در موقعیتهای مختلف بگوییم.
ابتدا قبل از آشنایی بیشتر با این اثر، بهتر است درباره انواع مختلف انگیزه صحبت کنیم.
انواع مختلف انگیزه
پشت تمامی فعالیتها و کارهایی که روزانه انجام میدهیم، انگیزههای درونی و بیرونی نهفتهاند، اما انگیزه درونی یا بیرونی چه تفاوتی با هم دارند؟ برای جواب به این سوال در ادامه هرکدام را به طور کامل شرح میدهیم.
انگیزه درونی
انگیزه درونی در حقیقت از درون و خودمان نشات میگیرد و به محیط بیرونی کاری ندارد. انگیزه درونی به معنی تمایل به انجام کاری است که برایمان اهمیت دارد. اگر شما برای انجام کاری از درون احساس انگیزه کنید، از فرایند انجام و به پایان رساندن آن بینهایت لذت خواهید برد.
انجام یک کار همراه با انگیزههای درونی، احساس رضایت درونیمان را بالا میبرد. انگیزه درونی در محیط کار و زندگی شخصی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا با وجود آنها دیگر نیازی به انگیزههای بیرونی برای انجام دادن کارهای مختلف نخواهیم داشت.
در مقاله «تعیین سرنوشت خود: چرا انگیزه ذاتی اهمیت دارد؟» راجع به انگیزه درونی و اهمیت آن بیشتر صحبت کردهایم.
انگیزه بیرونی
انگیزه بیرونی اشاره به انگیزهای دارد که از محیط بیرونی نشات میگیرد. انگیزههای بیرونی میتوانند شامل تشویق یا حتی تنبیه باشند. معمولا تشویق های بیرونی شامل تشویق مالی و یا احساس دیده شدن توسط دیگران است. عواملی مانند دستمزد یا پیشرفت کاری نیز برای بسیاری از کارمندان انگیزش شغلی ایجاد میکند.
حال که با تعریف انواع انگیزه آشنا شدیم، بهتر است سراغ تعریف اثر توجیه اضافی برویم و ارتباط آن را با انگیزههای درونی و بیرونی بفهمیم.
تاریخچه کلمه overjustification effect و دلیل نامگذاری آن
این اثر اولین بار توسط استاد و روانپزشک معروف، ادروارد دسی در سال ۱۹۷۱ با انجام یک آزمایش تجربی کشف شد. در این آزمایش، دانشجویانی که علاقه زیادی به حل کردن پازل داشتند به دو گروه تقسیم شدند و پازلهای مختلفی در اختیار هر دو گروه قرار گرفت تا در سه مرحله مختلف و همراه با زمان استراحت، این پازلها را حل کنند. در مرحله اول، هر دو گروه بدون وجود انگیزههای بیرونی یا پاداشی خاص، به حل کردن پازل مشغول بودند، اما در مرحله بعدی، به گروه دوم گفته شد که به ازای حل کردن هر پازل، به آنها مبلغی پرداخت میشود. در مرحله آخر نیز شرایط هر دو گروه دوباره مشابه یکدیگر بود و به گروه دوم نیز پاداشی تعلق نگرفت.
نتایج آزمایش این گونه رقم خورد که گروه اول که در هیچ کدام از مراحل پاداشی دریافت نکرد، با انگیزهای ثابت تا مرحله آخر به حل کردن پازل مشغول بود. با این حال، مشاهدات نشان دادند که گروه دوم بعد از دریافت پاداش، حتی در زمان استراحت مشغول به حل کردن پازل بودند، اما زمانی که مشخص شد در مرحله آخر پاداشی دریافت نمیکنند، انگیزه آنها کاهش پیدا کرد و بسیاری از آنها حل کردن پازلها را کنار گذاشتند.
بعد از این آزمایش، ادوارد دسی مشاهدات خود را اینگونه بیان کرد که پاداش بیرونی میتواند علاقه افراد را به انجام کارها از بین ببرد یا کاهش دهد. در حقیقت وقتی ما کاری را از روی عشق و علاقه انجام میدهیم، دلیل انجام آن درونی است و به حس لذت منجر میشود که در این صورت این کار برای ما justified یا توجیه شده است. اما وقتی انگیزههای بیرونی به انگیزههای درونی ما اضافه میشوند، این توجهیات اضافی، لذت درونیمان را از بین میبرند.
در حقیقت به این اثر توجیه اضافی میگوییم؛ زیرا تا قبل از «اضافه شدن» انگیزههای بیرونی، اشتیاق درونی ما برای انجام کارها کافی و به اندازه هستند.
در این ویدیو با آزمایش ادوارد دسی برای فهم اثر توجیه اضافی بیشتر آشنا میشویم.
تعریف اثر توجیه اضافی به زبانی ساده
اثر overjustification effect زمانی رخ میدهد که انگیزههای بیرونی یا پاداشهای مادی، انگیزه درونی شما را برای انجام کارهایی که برایتان لذتبخش هستند، کاهش دهد. بگذارید این اثر را با ذکر یک مثال روشنتر کنیم:
فرض کنید شما به پیانو زدن علاقه زیادی دارید، اما شغلتان چیز دیگریست و پیانو را از روی علاقه دنبال میکنید. حال تصور کنید که همسایه شما که پیرمرد و پیرزنی تنها هستند، به شما پول زیادی پیشنهاد دهند تا هر روز برای آنها در خانهشان پیانو بنوازید. به احتمال زیاد شما این درخواست را قبول کرده و برای مدتی به ازای پولی که دریافت میکنید، برای همسایهتان پیانو مینوازید. حال فرض کنید این پیرمرد و پیرزن از محله شما اسبابکشی کنند و بروند که در این صورت دیگر برای نواختن پیانو پولی دریافت نمیکنید. در این حالت اثر توجیه اضافی رخ میدهد؛ به طوری که مانند پیشین از نواختن پیانو لذت نخواهید برد و حتی شاید نواختن آن را کنار بگذارید.
مثال دیگری که میتواند این اثر را سادهتر شرح دهد، موقعیت رایجی است که برخی از ما با آن آشنا هستیم. واقعیت این است که بسیاری از افراد به دنبال شغل رویاییشان هستند تا هر روز به انجام کاری مشغول باشند که به آن عشق میورزند و در ازای آن پول خوبی نیز دریافت میکنند. اگر شما هم جزو این افراد باشید حتما میدانید که بعد از پیدا کردن این شغل رویایی و تبدیل کاری که دوستش داریم به وظایفی که باید هر روز انجام دهیم، لذت انجام آن کم میشود و حتی بعضی روزها آرزو میکنیم که کارمان زودتر تمام شود.
چرا اثر توجیه اضافی رخ میدهد؟
حال که با ذکر چند مثال با این اثر آشنا شدیم، قطعا این سوال برایتان پیش آمده است که چرا دچار اثر توجیه اضافی میشویم؟ در حقیقت این اثر به دلایل مختلفی رخ میدهد که در ادامه هرکدام را شرح خواهیم داد.
تبدیل انگیزه درونی به پاداشهای بیرونی
یکی از مهمترین دلایلی که ما را دچار اثر توجیه اضافی میکند، این است که انگیزههای درونی ما تبدیل به عوامل بیرونی میشوند و زمانی که این پاداشهای بیرونی از بین میروند، برگشتن دوباره به انگیزههای درونی بسیار سخت است. در حقیقت وقتی شما کاری را از روی عشق و علاقه انجام میدهید و بعد از آن به ازای انجام آن کار، پاداش بیرونی دریافت میکنید، توجه شما به انگیزههای درونی کاهش مییابد و کم کم آنها را فراموش میکنید. حال در صورت از بین رفتن انگیزه بیرونی، طبیعی است که دیگر هیچ انگیزهای برای انجام آن کار برایتان باقی نماند.
نادیده گرفتن تفاوتها
بسیاری از افرادی که از انجام کاری مشترک لذت میبرند، دلایل درونی متفاوتی برای انجام آن دارند. به عنوان مثال یک نفر برای کم کردن وزن به باشگاه میرود و شخصی دیگر برای حس خوبی که ورزش کردن به او میدهد. حال وقتی انگیزهها یا پاداشهای بیرونی به وجود میآیند، رغبت به ورزش کردن در افراد کمتر میشود؛ زیرا اولا تفاوت شخصیتها و انگیزههای درونی نادیده گرفته شدهاند و دوما برای همه، هدفی مشترک و مشابه تعیین شده است. در این صورت طبیعی است که بسیاری از افراد، دیگر رغبتی برای انجام آن کار نخواهند داشت.
اجباری شدن انجام کارها
در مثالی که از شغل رویایی زدیم، یکی از عواملی که لذت انجام کاری را هنگام تبدیل شدنش به شغل، برایمان از بین میبرد، این است که باید آن را هر روز و در ساعات مشخصی انجام دهیم، حتی اگر بعضی روزها تمایلی به انجام آن نداشته باشیم. در حالت عادی وقتی از انجام کاری لذت میبریم، قرار نیست هر روز انجامش دهیم و میتوانیم هر موقع تمایل داشتیم به سراغش برویم که در این صورت لذت هم خواهیم برد. با این حال، وقتی انجام این کار لذتبخش تبدیل به وظیفه شغلی میشود، چه دلتان بخواهد و چه نخواهد، باید هر روز آن را انجام دهید که در این صورت دیگر لذتبخش نخواهد بود.
آیا اثر توجیه اضافی همه جا رخ میدهد؟
با اینکه اثر overjustification effect با پاداشها و تشویقهای بیرونی به وجود میآید؛ اما این جمله به این معنی نیست که هر وقت کسی را برای انجام کاری تشویق کنیم، او را دچار این اثر کردهایم. ابتدا باید به خاطر داشته باشیم که اثر توجیه بیش از حد زمانی رخ میدهد که دیگران را برای انجام کارهایی که برای آنها لذتبخش است، تشویق کنیم، اما دادن پاداش برای انجام کارهایی که به خودی خود، هیچ لذتی ندارند، انجام آنها را راحتتر میکنند و اثر توجیه اضافی رخ نمیدهد.
علاوه بر این، محققان به این نتیجه رسیدهاند که وقتی این پاداشها برای نتیجه مطلوب کارها به افراد داده میشود و نه صرفا برای به انجام رساندن آن، اثر توجیه اضافی رخ نمیدهد. به عنوان مثال تشویق درس خواندن درست دانشآموزان، نمره خوب آنها است و اگر مطالعه دروس را به خوبی انجام ندهند، پاداشی هم نخواهند گرفت. در حقیقت تشویق آنها با یک نتیجه مطلوب رابطه مستقیم دارد و همین مسئله باعث میشود که دانشآموزان برای کسب نمره خوب، همیشه در حال درسخواندن باشند و انگیزه خود را از دست ندهند.
اگر همیشه برای انجام کاری تشویق شویم و پاداش بیرونی منتظر ما باشد، دچار اثر توجیه اضافی میشویم؛ اما اگر پاداش بیرونی فقط در صورت انجام صحیح و کارآمد کارها به ما تعلق گیرد، کمتر پیش میآید که انگیزه خود را از دست بدهیم.
اثر توجیه اضافی در حوزههای مختلف
اثر توجیه بیش از حد در حوزههای مختلفی مانند مدارس و سیستم آموزشی یا محل کار در افراد دیده میشود که بهتر است ابتدا توجیه اضافی را در این حوزهها شناسایی کنیم و سپس به سراغ راههای مقابله با آن برویم.
سیستم آموزشی
یکی از آشناترین موقعیتهایی که اثر توجیه بیش از حد در آن نقشآفرینی میکند، سیستم آموزشی است. اگر به بچههایی که هنوز وارد مدرسه نشدهاند، نگاه کنید، خواهید دید که سوالهای زیادی در ذهن دارند و دائما آنها را از پدر و مادر یا سایر بزرگسالان میپرسند. حال بعد از ورود آنها به مدرسه، به دلیل قوانین و انگیزههای بیرونی مختلف و همچنین تشویق به گرفتن نمره بالاتر، اشتیاق یادگیری و سوال پرسیدن در آنها نیز کمرنگ میشود؛ زیرا تشویقهای بیرونی، انگیزهها و اشتیاق درونی آنها را از بین برده است.
البته شکی در این نیست که بچهها برای یادگیری دروس مختلف باید به مدرسه بروند، اما این قوانین سرسختانه و اهمیت زیاد به نمره بالا است که اشتیاق درونی آنها را از بین میبرد.
انتخاب شغل و توجیه اضافی
یکی دیگر از موقعیتهای آشنایی که میتوانیم ردپای اثر توجیه اضافی را در آن ببینیم، وقتی است که شغلی را فقط به دلیل حقوق بالای آن (پاداش بیرونی) انتخاب میکنیم. در حقیقت وقتی این کار را انجام میدهیم، انگیزههای درونی نادیده گرفته میشوند. در این صورت ابتدا همه چی خوب به نظر میرسد، از شغلمان راضی هستیم و کسب درآمد بالا، لذت زندگی را برایمان بیشتر کرده است. اما بدون شک بعد از گذشت زمان که لذت کسب درآمد بالا یا همان انگیزه بیرونی از بین برود، استرسهای شغلی کم کم پیدا میشوند و حتی ممکن است متوجه شویم که هیچ علاقهای به شغلمان نداریم.
بدیهی است که دستمزد خوب از عوامل مهم انتخاب شغل است، اما مشکل زمانی بهوجود میآید که تنها انگیزه ما از انتخاب شغلمان، پاداش بیرونی مانند حقوق بالا باشد.
کارهای داوطلبانه
به کارهای داوطلبانهای که تا به حال انجام دادهاید، فکر کنید. بدون شک انگیزه و نیتی درونی شما را به انجام آنها ترغیب کرده است. حال اگر همان موقع به ازای کار داوطلبانهتان، پولی به شما پرداخت میشد، ممکن بود اشتیاق درونی شما را برای انجام منظم آن از بین ببرد. به عنوان مثال، اگر در روستایی دور افتاده به بچههای فقیر درس بدهید، هدف شما از این کار، نیت خیر و لذت کمک به فقیران است. حال، پرداخت دستمزد به احتمال زیاد لذت و اشتیاق درونی شما را از بین خواهد برد.
دلیل این موضوع هم پیش از این توضیح دادیم، کارهای داوطلبانه مانند هر تفریح دیگری که از انجام آن لذت میبریم، وقتی تبدیل به وظیفه هر روزه شود، محبورمان میکند که حتی زمانی که تمایلی نداریم، به سراغ آن برویم و لذت درونیمان را از بین خواهد برد. دلیل دوم هم این است که کارهای خیر حس خوبی به ما میدهند، اما وقتی در ازای این کار پول دریافت کنیم، این حس خوب از بین میرود.
اثر توجیه اضافی در تنبیه و مجازات
تا اینجا از پاداشها و تشویقهای بیرونی صحبت کردیم، اما اثر توجیه اضافی در تنبیه و مجازات نیز رخ میدهد. به عنوان مثال دو دانشآموز را در نظر بگیرید که سر جلسه امتحان فرصت تقلب دارند، اما تقلب نمیکنند. وقتی از هردوی آنها دلیل تقلب نکردن را میپرسیم، یکی از آنها پاسخ میدهد که تقلب کار درستی نیست، ولی متوجه میشویم که دانشآموز دوم به دلیل تنبیه نشدن، تلقب نکرده است. همین مسئله نشان میدهد هرچه قدر میزان تنبیه و مجازات را برای کارهای اشتباه بیشتر کنیم، احتمال زیادی وجود دارد که توجه دیگران به مجازاتهای بیرونی جلب شود و انگیزههای درونی و اخلاقی آنها را کمرنگتر کنیم.
مثال بالا به این معنی نیست که مجازات هیچوقت جواب نمیدهد؛ بلکه بهتر است مقدار آن همیشه متناسب با کار اشتباه باشد و آن را بیش از حد اعمال نکنیم.
مقابله با اثر توجیه اضافی در موقعیتهای مختلف
همانطور که تا اینجا دیدیم، ردپای توجیه افراطی در موقعیتهای مختلفی از زندگی قابل مشاهده است که میتوانیم با راهکارهای مختلف با آن مقابله کنیم. در ادامه چهار راهکار مناسب برای مقابله با این اثر را در موقعیتهای مختلف شرح میدهیم.
محل کار
ردپای اثر توجیه اضافی را اغلب میتوانیم در محل کار مشاهده کنیم. برای آنکه دچار این اثر در انجام وظایفمان نشویم، بهتر است به خاطر داشته باشیم که تمرکز روی لذت انجام یک کار به جای توجه بیش از حد به نتیجه آن، میتواند از اثر توجیه اضافی بکاهد. به عنوان مثال، وظایف شغلیتان را که هر روز انجام میدهید و در ازای آن دستمزد دریافت میکنید، تصور کنید. اگر تمرکز شما دائما روی میزان حقوقتان باشد، خیلی زود لذت و انگیزه انجام این وظایف برایتان از بین خواهد رفت. با این حال، اگر حین انجام کارها بتوانید چیزهایی را که از آنها لذت میبرید، هرچند کوچک، پیدا کنید، دچار اثر توجیه افراطی نخواهید شد.
توجیه اضافی در مدیریت تیم یا کسب و کار
اگر شما مدیر یک تیم هستید، میتوانید تا حد زیادی از پیدایش این اثر در افراد تیمتان جلوگیری کنید. برای این کار ابتدا باید کارهایی که افرادتان با علاقه انجام میدهند و کارهایی را که تمایلی به انجام آنها ندارند، شناسایی کنید. سپس برای کارهای دسته دوم، پاداشی کارآمد تعیین کنید، اما نیازی نیست کارهای دسته اول را که به خودی خود در حال انجام هستند، تشویق کنید.
با این حال اگر میخواهید برای انجام کارهایی که برای افراد تیمتان لذتبخش هستند نیز پاداش تعیین کنید، بهتر است این تشویق را با غافلگیری انجام دهید. یعنی از ابتدای انجام کار، نوید پاداش به آنها ندهید؛ بلکه بعد از به انجام رساندن آن و مشاهده نتیجه، آنها را تشویق کنید. با این روش، حین انجام پروژه افراد تیم دچار اثر توجیه اضافی نمیشوند و کارها با انگیزه درونی انجام میشوند.
زندگی شخصی
جدا از محل کار، مشاهده کردیم که در زندگی شخصی نیز دچار اثر توجیه اضافی در انجام کارها میشویم. برای مقابله با آن، سعی کنید برای انجام کارهایی که از آنها لذت میبرید، خودتان را تشویق نکنید. همچنین اگر شغلی که انتخاب کردهاید، همان کاری است که از آن لذت میبرید، سعی کنید از همان ابتدا و قبل از نابودی اشتیاقتان، انگیزههای درونی خود را از انجام آن کار روی کاغذ بنویسید تا اگر زمانی آنها را فراموش کردید، به این لیست مراجعه کنید. همچنین میتوانید سرگرمیهای دیگری از آنچه هر روز در حال انجام آن هستید و ربطی به شغلتان ندارد، پیدا کنید تا بتوانید در کنار کارتان، از آنها لذت ببرید.
درس خواندن
والدین و معلمهایی که میخواهند آموزش و مطالعه دروس برای بچهها جذاب باشد؛ به طوری که همیشه برای آن انگیزه داشته باشند، بهتر است از پاداشها یا تشویقهای زیادی آنها خودداری کنند. در حقیقت هدف اصلی والدین و مربیان باید ایجاد انگیزه درونی در فرزندان و دانشآموزان باشد؛ زیرا علاقه درونی به یک کار باعث افزایش پشتکار و بهبود عملکرد میشود. پاداش، تشویق یا حتی زور و اجبار به درسخواندن یا سایر فعالیتها، لذت انجام آن را از بچهها خواهد گرفت و نتیجه معکوس خواهد داشت.
محققان مشاهده کردهاند که برای ایجاد انگیزه درونی در دانشآموزان، تشویقهای کلامی که با نحوه عملکرد آنها ارتباط مستقیم دارد، بسیار تاثیرگذار است و در مقابل، تشویقهایی که به ویژگیهای ذاتی آنها اشاره دارد، میتواند انگیزه درونی را از بین ببرد. به عنوان مثال، بهتر است بعد از خوب درس خواندن فرزندانمان، به تلاش و پشتکار آنها آفرین بگوییم و در مقابل از گفتن جملاتی مانند «تو باهوش هستی و به همین دلیل نمره خوبی کسب کردی» یا مواردی از این قبیل خودداری کنیم.
سخن آخر
پاداشهای بیرونی همیشه منجر به عملکرد بهتر و افزایش انگیزه نمیشوند؛ بلکه استفاده از آنها بدون درک تاثیری که بر رفتار دیگران میگذارند، می توانند به کلی انگیزه و لذت انجام کارها را از بین ببرند. حال که با اثر توجیه اضافی آشنا شدید، بهتر است از این پس، قبل از ارائه تشویق به خود یا دیگران، درباره آن خوب فکر کنید تا دچار این اثر در زندگی شخصی و حرفهای خود نشوید.
در آخر امیدواریم که از مطالعه این مطلب لذت برده باشید.