اگر گرانش را به عنوان یک مشکل می بینید و تصمیم دارید با آن مبارزه کنید ، برای حل آن دیر یا زود خواهید فهمید که این مسئله غیرقابل حل است و با پذیرفتن مشکلات جاذبه ای و لنگری به عنوان یک واقعیت خیلی بهتر خواهید شد و راه هایی برای پیشرفت پیرامون آن پیدا خواهید کرد .
تصور کنید در یک روز زیبای پاییزی با دوچرخه کوهستان بیرون هستید. کمی از وقت خود لذت میبرید و یک تمرین مناسب را تجربه میکنید. چه روزی! سپس مسیر شما را به پای شیب سربالایی طولانی میرساند. نگاهی به بالا میاندازید. شیب تا جایی که میبینید سربالایی است. تصمیم میگیرید ادامه دهید. اما هرچه بیشتر صعود کنید، چرخاندن پدال دشوارتر است. به سختی حرکت میکنید و هنوز مسیر زیادی پیش روی شماست. متوقف میشوید و به مسیر طولانی نگاه میکنید. با خود میگویید: «آن جاذبهی لعنتی! مشکلی که من را اینطور کُند میکند. ما واقعاً باید کاری در این زمینه انجام دهیم».
اگر نمیتوانید گرانش را تغییر دهید یا فقط با تلاش زیاد میتوانید از آن عبور کنید، پس باید مشکلی را که میتوانید حل کنید، پیدا کنید. شاید مشکلی که میتوانید حل کنید این است: چگونه در دوچرخه سواری در شیبهای تند بهتر شویم؟ چگونه مسیرهای دوچرخه سواری کوهستان مسطح تری پیدا کنیم؟ چگونه دوچرخه سواری در سربالایی را آسانتر کنیم؟ یا شاید حتی چگونه بهتر از اوقات فراغت خود لذت ببریم؟ وقتی میخواهید مشکلاتی از این قبیل را حل کنید، یافتن راه حل آسانتر است: متناسبتر شوید، عضلات پا را تقویت کنید، دوچرخهای با دندههای بیشتر تهیه کنید، در مسیر صاف حرکت کنید و یا ورزش دیگری را انتخاب کنید. ممکن است هیچ یک از این راه حلها را دوست نداشته باشید. اما آنها شما را به نتیجه میرسانند در حالی که تلاش برای رفع گرانش نتیجهای نخواهد داشت.
قاببندیِ یک چالش مهمترین عامل موفقیت برای انجام کارها است. این روش تغییر شکلِ دیدن وضعیت فعلی از منظر دیگری است که می تواند در حل مشکلات، تصمیم گیری و یادگیری بسیار مفید باشد. صرف وقت برای اطمینان از اینکه شما یک مشکل واقعی، معنی دار و قابل لمس را برای حل کردن شناسایی کردهاید، ارزش سرمایه گذاری دارد! در این مقاله با دو دسته از مشکلات جاذبه ای و لنگری آشنا می شویم و براساس تکنیک معروف انیشتین راه حلی برای مقابله با این دسته از مشکلات ارائه می دهیم.
جاذبه چیست؟
مشکلات جاذبه ای مجموعهای از شرایط هستند که برای تغییر آنها نمیتوانید کاری انجام دهید. آنها یک واقعیت زندگی هستند. اگر این یک مشکل قابل حل نباشد، تلاش برای حل آن را از دست خواهید داد. این بدین معنا نیست که ما باید از تغییر جهان و حل و فصل مسائل مهم چشم پوشی کنیم اما برای تغییر زندگی، شناسایی مشکلات کمک میکند تا با چیزی قابل حل تر شروع کرده و رو به جلو حرکت کنیم.
لنگر انداختن چیست؟
با وجود مشکلات لنگری، اگرچه قابل حل هستند، اما ما درگیر یک راه حل خاص هستیم و تلاش میکنیم فقط آن را دنبال کنیم حتی اگر راه حلهای دیگری نیز وجود داشته باشد که میتواند نتایج مشابهی داشته باشد. وقتی ما یک راه حل خاص را تنها راه برای برونرفت از یک مسئله میدانیم و دستیابی به آن مشکل است، گیر میکنیم. وقتی این اتفاق میافتد، اولین قدم آگاهی از آن است. گام دوم تلاش برای یافتن راههای جایگزین برای حل مشکل و رها کردن راه غیرممکن است. مشابه با سوگیری لنگری که زمانی اتفاق میافتد که افراد بیش از حد به اطلاعات قبلی یا اولین اطلاعاتی که هنگام تصمیمگیری پیدا میکنند اعتماد کنند. به عنوان مثال اگر ابتدا تی شرت ۱۲۰۰ دلاری را مشاهده کنید، سپس پیراهنی دوم را با قیمت ۱۰۰ دلار مشاهده کنید، به نظر شما پیراهن دوم ارزان خواهد بود. در حالی که اگر فقط پیراهن دوم را با قیمت ۱۰۰ دلار دیده بودید، احتمالاً آن را ارزان نمیدانستید. لنگر (اولین قیمتی که دیدید) بیجهت بر نظر شما تاثیر گذاشت. تعصب لنگری یک مفهوم مهم در امور مالی رفتاری نیز است.
وقتی افراد سعی در تصمیمگیری دارند، اغلب از لنگر یا نقطه کانونی به عنوان مرجع یا نقطه شروع استفاده میکنند. روانشناسان دریافتهاند كه افراد تمایل دارند بسیار زیاد به اولین اطلاعاتی که میآموزند اعتماد كنند و این میتواند تأثیر جدی در تصمیمی كه آنها میگیرند، داشته باشد.
در ادامه یک تکنیک معروف حل مسئله برای حل مشکلات جاذبه ای و لنگری را بررسی خواهیم کرد.
تکنیک حل مسئله آلبرت انیشتین برای مقابله با مشکلات جاذبه ای و لنگری
ما با یک سوال شروع می کنیم برای تیم، محل کار، جامعه، خانواده یا خودتان به آن پاسخ دهید: با حل مشکلات نادرست چقدر وقت، پول، انرژی و حتی زندگی را هدر میدهیم؟
این کار را میتوان با کمک یک مهارت بسیار خاص به نام «بازآفرینی مجدد مسئله» انجام داد. ایده اصلی این است: نحوه قاببندی یک مسئله تعیین میکند که چه راهحلهایی ارائه میدهید. با تغییر در نحوه مشاهده مشکل یعنی با تغییر مجدد فرم آن میتوانید گاهی اوقات راهحلهای کاملاً بهتری پیدا کنید. تنها لازم است مشکلات جاذبه ای و لنگری را به درستی شناسایی کنید.
این مثال کلاسیک از مشکل آسانسور آهسته را در نظر بگیرید. شما صاحب یک ساختمان اداری هستید و مستاجران شما از آسانسور شکایت دارند. قدیمی و آهسته است و آنها باید خیلی منتظر بمانند. اگر مشکلی را برطرف نکنید، چندین مستاجر واحد خود را ترک میکنند.
مانند اکثر مشکلاتی که در دنیای واقعی با آن روبرو هستیم، کسی قبلاً آن را برای شما قاب کرده است: مشکل این است که آسانسور کند است. در اشتیاق خود برای یافتن راه حل، بسیاری از ما متوجه چگونگی طرح مسئله نمیشویم. ما آن را مسلم میدانیم. در نتیجه ایدههایی را در مورد چگونگی حل مشکل بررسی میکنیم: آیا میتوانیم موتور را ارتقا دهیم؟ آیا میتوانیم الگوریتم را بهبود ببخشیم؟ آیا ما نیاز به نصب آسانسور جدید داریم؟
این راه حلها ممکن است جواب دهند. با این حال اگر این مشکل را برای مدیران ساختمان مطرح کنید، آنها یک راه حل بهتر پیشنهاد میدهند: داخل آسانسور آینه قرار دهید. ثابت شده است که این اقدام ساده در کاهش شکایات موثرتر است زیرا افراد تمایل دارند زمان را از دست بدهند تنها وقتی که چیزی کاملاً جذاب برای مشاهده به آنها داده میشود یعنی خود آنها.
راه حل آینه مشکل گفته شده را حل نمیکند: آسانسور را سریعتر نمیکند. در عوض درک متفاوتی را پیشنهاد میکند.
این همان چیزی است که در مورد تغییر شکل است. گاهی اوقات برای حل یک مشکل سخت باید دیگر به دنبال راه حل برای آن نباشید. در عوض باید توجه خود را به خود مسئله معطوف کنید نه فقط برای تجزیه و تحلیل آن بلکه برای تغییر نحوه تنظیم آن.
مرحله ۱: ایجاد قاب و تشخیص مشکلات جاذبه ای و لنگری: قبل از اینکه بتوانید مشکلی را دوباره قاببندی کنید، ابتدا باید بپرسید: «ما چه مشکلی را حل میکنیم؟» این فرایند تغییر فرم را آغاز میکند. همچنین ممکن است بپرسید: «آیا ما مشکل درستی را حل میکنیم؟» یا «بیایید یک لحظه دوباره مشکل را مرور کنیم».
مرحله ۲: قاببندی مجدد: اینجاست که درک اولیه خود از مسئله را به چالش میکشید. هدف این است که به سرعت هر چه بیشتر قابهای جایگزین بالقوه را کشف کنید. میتوانید آن را نوعی طوفان فکری بدانید فقط به جای ایدهها، به دنبال روشهای مختلف برای طرح مسئله هستید. استراتژیهایی وجود دارد که میتواند به شما در یافتن این قابهای جایگزین کمک کند:
- به خارج از قاب نگاه کنید: متخصصان حل مساله عمداً از كاوش كردن در جزئیات آنچه پیش روی آنها است، اجتناب میكنند. در عوض آنها از نظر ذهنی «بزرگنمایی» میکنند و وضعیت بزرگتر را بررسی میکنند و سوالاتی مانند چه چیزی در بیان مسئله فعلی از دست رفته است؟ آیا عناصری وجود دارد که در نظر نگیریم؟ آیا چیزی خارج از قاب وجود دارد که ما در حال حاضر به آن توجه نکنیم؟
- نقاط روشن را بررسی کنید: آیا قبلاً حداقل یک بار مشکل را حل کردهاید؟ در نظر داشته باشید که آیا زمانی بوده است که مشکلی ندارید یا مشکل از شدت کمتری برخوردار است؟ آیا چیزی وجود دارد که بتوانید از این نقاط روشن یاد بگیرید؟ در غیر این صورت آیا می توانید به طور بالقوه رفتارها یا شرایطی را که منجر به ایجاد این نقطه روشن شده است، دوباره ایجاد کنید؟
مرحله ۳: حرکت به جلو: با این کار حلقه بسته میشود و شما را به حالت عمل باز میگرداند. این میتواند ادامه روند فعلی شما باشد، حرکتی برای کشف برخی از قابهای جدیدی که ارائه دادهاید یا هر دو. وظیفه اصلی شما در اینجا این است که تعیین کنید چگونه میتوانید با آزمایش در دنیای واقعی، قاب مشکل خود را تأیید کنید و مطمئن شوید که تشخیص شما درست است.
قدرت تغییر قاب دههها است که شناخته شده، افرادی مانند آلبرت انیشتین، پیتر دراکر و بسیاری دیگر اهمیت آن را تایید میکنند. ترکیب نوآوری، حل مسئله و پرسیدن سوالات صحیح، بدون توجه به کاری که انجام میدهید، اینکه تیمی را هدایت میکنید، بسته شدن فروش، ایجاد یک استراتژی یا معامله با مشتری، قاببندی مجدد مهم است. همه مشکل دارند اما تغییر فرم میتواند کمک کند.
- برای آشنایی بیشتر با مشکلات جاذبه ای و لنگری در دوران کووید19 این مقاله را در وب سایت «زندگی خود را طراحی کنید» بخوانید.
- همچنین برای آشنایی بیشتر با کاربن صفحه درباره ما را بخوانید.